آموزه‌های متافیزیکی

از اینستاگرام متشکرم چون الهام بخشم شد

اینستاگرام الهام بخش

تا سال 1397 زندگی تک بعدی داشتم. به این معنی که مسائل را فقط تا اندازه ای که می توانستم ببینیم و درک کنم و لمس کنم و در حد درک فیزیکی تحلیل می کردم. هر چند به صورت ناخودآگاه از دوران کودکی نشانه یی از توجه به امور متافیزیکی هم داشتم اما ناخودآگاه بود. همه چیز را علت و معلولی تحلیل می کردم البته هنوز هم بر این اعتقاد هستم که علت معلول وجود دارد و حاکم است اما تا آن زمان علت های فیزیکی و معلول های فیزیکی را می فهمیدم.
درس خواندن و تحصیل و مطالعه و بالابردن اطلاعات از طریق مطالعه کتاب و خواندن مجله و تحقیق در اینترنت و دیدن آموزش ها و کار کردن کار کردن کار کردن بعد اصلی زندگی من بود.
هم در دوران لیسانس مدیریت صنعتی در دانشگاه شهید بهشتی بیش از اندازه ی لازم برای دوره لیسانس مطالعه می کردم. تا آنجائیکه اساتید من از من دعوت می کردند تا سمینارهایی که در کلاس خودمان و اضافه بر سازمان ارائه می دادم در کلاس کارشناسی ارشدان برای دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد هم ارائه دهم و من هم این کار را با انگیزه انجام می دادم و لذت هم می بردم.
در مقطع کارشناسی ارشد در دانشگاه تهران همه بیش از اندازه مورد نیاز مطالعه داشتم و همزمان که مشغول کار در محیط مورد علاقه ام شده بودم که اتفاقن محیطی بود که تمام مطالبی که فراگرفته بودم در آنجا کاربرد داشت و این لذت کار را چند برابر می کرد.
در ابتدای دوران اشتغال که 26 ساله بودم هم به طبقه بندی موضوعات روز و جدید مرتبط با رشته ی دانشگاهی خودم یعنی مدیریت صنعتی پرداختم که هنوز هم در هارد اکسترنال آنها را دارم.
خاطرم هست که یکی از دوستان نزدیکم که با هم همکار و صمیمی هم بودیم می گفت محمد تو خیلی بیشتر از 26 سالگی اطلاعات تخصصی داری هر مفهوم مخفف سه حرفی انگلیسی که می گفت من از آن سر رشته داشتم و حرفی برای گفتن داشتم.
در همان مقطع که پایان نامه ام را تهیه و دفاع کردم موضوعی که انتخاب کرده بودم خیلی جدید بود و حتی استاد راهنمایم هم اطلاعات چندانی نسبت به آن نداشت و شاید اولین پایان نامه با آن موضوع مدیریت پروژه در کشور نوشته شده بود.
خیلی کار می کردم و معتقدم بعد از گذشت 10 سال از زمان شروع کار من به اندازه 20 سال تجربه اندوخته بودم زیرا روزانه به جای 8 ساعت کار روزانه دو شیفت به صورت مفید کار می کردم. میانگین کار مفید کارمندان دولت در آن زمان با اعلام یک روزنامه روزانه 20 دقیقه بود.
شغل های متفاوتی را تجربه کردم، خود اشتغالی و تاسیس شرکت را هم تجربه کردم و مدیریت خودم در شرکت خودم را پیاده سازی کردم و خوشبختانه تا حد زیادی مثبت هم ارزیابی می کنم. به زعم خودم علیرغم اینکه من به صورت یک بعدی تلاش می کردم و کار می کردم اما کمک های غیبی زیادی هم به من می شد که اعتراف می کنم خودم تاثیری در آنها نداشتم. البته منظورم تاثیر علت معلولی آگاهانه است. از همان زاویه فیزیکی و ملموس که در ابتدا این داستان گفتم.
تا اینکه بنا به دلایلی در سال 97 در یک دوره بلند مدت یکساله ی مدرسه استادی شرکت کردم. هر دو هفته دو روز از ساری به تهران می رفتم و در این دوره ی پر انرژی که 350 نفر شرکت کرده بودند شرکت می کردم و چیزهایی یاد میگرفتم و حرفهای میشنیدم که با تمام آموخته ها وآموزش های آن روزم تفاوت داشت.
اما یک شب به صورت اتفاقی دستم در اکسپلورر اینستاگرام به یکی از پست ها برخورد کرد و محتوی آن پستی از آقای دکتر جو دیسپنزا بود. چند اسلاید به مدت چند دقیقه در خصوص متافیزیک صحبت کرد. آن پست را ذخیره کردم و لایک کردم. و چند بار از اول به آن نگاه کردم و فکر کردم البته که بعدها انگار آن پست حذف شد و خاطرم نیست که به صورت دقیق محتوی آن چه بود.
اما از ایسنتاگرام ممنونم. اینستاگرام به معنای واقعی بر اساس قانون جذب کار می کند. به هر چه توجه کنی و هر چه را که دوست داشته باشی متوجه می شود و از همان جنس محتوی تا دلت بخواهد در اختیارات می گذارد. حالا دیگر به خودت بستگی دارد که چه نوع محتوی و از چه موضوعاتی اسقبال کرده ای.
مثل غول چراغ جادو می ماند. فقط می گووید چه می خواهی سرورم؟ از همان جنس محتوی ارائه می دهد.
هر پستی را که لایک می کنیم یا ذخیره می کنیم و فالو می کنیم و کاامنت می گذاریم و روی پست هایی که کمی مکث می کنیم و نگاه می کنیم و یا چند بار نگاه می کنیم بلافاصله با الگوریتم های فوق هوشمندش از همان جنس افراد و محتوای به تو پیشنهاد می دهد و من از بنیانگذاران آنها ممنونم.
با دیدن آن پست از دکتر جو دیسپنزا و پست ها و محتویات مشابه که به لطف قدرت معجزه آسای ابزاری مثل اینستاگرام در اختیارم قرار گرفت نگرش جدیدی در زندگی ام شکل گرفت. که هم باعث شد که به موضوعات متا فیزیکی توجهم جلب شود و هم اینکه دلایل عوامل متافیزیکی نیز بیشتر برام قابل لمس و قابل درک شود. یک دریچه جدید از آگاهی و یادگیری به روی من باز شد.
دراین قسمت از وب سایت و پورتال محمد فرنام یادگیری های خودم در این زمینه را به اشتراک می گذارم. همانند دیگرانی که محتوی خود را در اینستاگرام به اشتراک کذاشتند و به من رسید و اثر مثبت و عمیقی در من گذاشت شاید من هم منشا اثر برای دیگران باشم.
فرض کنید اینجا من در حال بلند فکر کردم هستم و فکر های و آگاهی های خودم را مستند کرده ام. هر کسی اگر برایش مفید بود من خدا رو شکر می کنم و سپاسگزارم اما به هر دلیلی اگر مورد قبول نبود من تمایلی برای بحث کردن و اثبات کردن آنها ندارم. نیازی به این کار نمی بینم، چنین قصدی هم ندارم. فقط در صورتی که با ادبیات گفتگو کردن که آموزش گفتگو کردن و اصول گفتگو را در سایت می توانید مطالعه کنید که در آن دیالوگ و گفت و شنود دو جانبه به منظور یادگیری جمعی و بدون تعصب و بدون تلاش برای اثبات و تحمیل نظر است می توانم گفتگو کنم. شاید نظرم تغییر کند شاید هم تغییر نکند اما می توانم شنونده خوبی باشم.
به قسمت آموزه متافیزیکی محمد فرنام خوش آمدید.
موضوعاتی که در این قسمت پر رنگ تر خواهد بود عبارتند از:

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *