خاطرات

چه شد که پورتال محمد فرنام راه اندازی شد؟

وب سایت محمد فرنام

نمی دانم نظر شما چیست؟ چه میزان از دستاوردها و شکست ها و پیروزی های زندگیتان را حاصل برنامه ریزی و درایت خودتان می دانید و چه میزان را به عواملی غیر از خودتان نسبت می دهید؟
از دوران دانشگاه مطالعه می کردم و به یادگیری و دسته بندی مطالب و محتوی های درسی و غیر درسی علاقه داشتم. هم به صورت هاردکپی در سررسید ها و برگه های سفید و کلاسوری و هم در قالب فایل هایی در کامپیوتر و لپ تاپ و گوشی هایم مستند سازی می کردم. وقت قابل توجهی هم گاهی صرف می کردم مستندات کتبی خودم را تایپ می کردم.
نمی دانم چرا ولی هدفم این بود که وقتی سفر می روم دوست داشتم مطالبم برای یادآوری و مطالعه همراهم باشند اما آنهمه وزن سنگین را هم حمل نکنم. و هر روزی که به آنها نیاز داشته باشم بتوانم سریع جستجو کنم و استفاده کنم.
البته که در افزایش سرعت و تسلطم بر تایپ کردن تاثیر مستقیم خوبی داشت. و انصافا هم همیشه در دسترس بودن و دیجیتال بودن اطلاعاتم خیلی به من کمک کرده است. اما علت تعریف این خاطره چیز دیگری است.
در سال 97 کارخانه تولید محصولات آرایشی و بهداشتی را راه اندازی کردم و از آنجائیکه همیشه استفاده از پتانسیل های آی تی برای من اولویت محسوب میشد بلافاصله علاقمند بودم که وب سایت مربوط به این کار تولیدی را هم راه اندازی کنم.
از یکی از اقوام که کار طراحی سایت را انجام می دادند درخواست کردم و سایت فرنام بیوتی راه اندازی کرد. تبحر اصلی ایشان کارهای گرافیکی و کد نویسی نرم افزار بود. سایتی که طراحی شده بود ظاهر خوبی داشت اما عملکرد مناسبی نداشت. اما من علاقمند بودم که وب سایت را داشته باشیم و با پی گیری هایی که انجام دادم برای قسمت فروش سایت درگاه پرداخت اینترنتی و اینماد را هم دریافت کردیم.
در اسفند 98 که ویروس کرونا منتشر شده بود و خبر آن نیز به صورت وحشتناک پخش شده بود و ترس و حشت زیادی ایجاد کرده بود نقطه عطف کار تولیدی ما شد. ما که هنوز تازه توسعه محصول کرده بودیم و در حال بازاریابی های اولیه برای فروش محصولات آرایشی خود بودیم ناگهان با انتشار کرونا سازمان غذا و دارو از ما درخواست کرد که اگر آمادگی تولید محلول ضد عفونی الکلی را دارید بسم الله… این مجوز…
ما هم که به فرصت های اینچنینی نه نمی گفتیم قبول کردیم و به لطف خدا با تامین الکل اتانول طی چند روز شروع به تولید و عرضه این محصول کمیاب کردیم.
عکس محصولات را در سایت که از قبل تدارک دیده شده بود قرار دادیم. هیچ اقدام سئو روی سایت انجام نشده بود اما نمی دانم چطور حجم زیادی درخواست خرید به سایت وارد می شد و از طریق سایت از شهرهای مختلف خریداری می شد.
صبح ها حوالی ساعت 4 یا 5 صبح پیامک واریز خریدهای اینترنتی از سایت واریز می شد. من که تا آن زمان چنین تجربه حالتی را تجربه نکرده بودم خیلی لذت بردم.
تصمیم گرفتم سایت را بهبود بدهم اما از میان صنف نسبتن بدقول طراحان وب سایت به دنبال فرد خوش قول با صلاحیت بودم. به اطرافیان سپردم و در نهایت علی خرمی را معرفی کردند که دوست یکی از همکاران یکی از نزدیکان در محل کارش بود. با علی خرمی تماس گرفتم و موضوع را مطرح کردم و پس از یک جلسه نشستی که با هم داشتیم قرار شد که سایت را بهینه سازی کند و بهبود دهد. توافق کردیم و سایت را بهبود داد و انصافآ ساید هم سرو شکل خیلی زیباتری به خود گرفت و هم از نظر سرعت لود شدن تغییر چشم گیری کرد.
بعد از مدتی برای استارت پروژه ای دیگر با علی خرمی جلسه ای برگزار کردم که در این جلسه آقای سید علی حسینی (طراح وب سایت را هم با خودش به دفترم آورد) خیلی انرژی مثبت از ایشان گرفتم و این برای من خیلی مهم بود. چون سایت را که به خوبی بهینه سازی کرده بود و انرژی مثبت را هم که از اون دریافت کردم.
ارتباطمان بعد از مدتی شکل گرفت و مقالات اندکی که در سایت قرار دادیم در بعضی از کلمه های کلیدی در صفحات اول گوگل پدیدار شد و بیشتر به کارش ایمان آوردم.
چند بار به دفتر علی آقا رفتم و بابت موضوعات مختلف و پروژه های گوناگون گفتگوهایی انجام دادیم. در یکی از این جلسات سایت ابزار ورود پرس را معرفی کرد که من اگه علاقمند هستم آموزش های طراحی سایت را در آن سایت ببینم. من هم که فرصت طلب تا رسیدم به دفتر کارم در ساری سایت رو بازدید کردم و شروع کردم به استفاده از آموزش های طراحی سایت رایگان از وب سایت ابزار ورد پرس و آقای جبین پور.
شگفت زوده بودم که چطور چنین آموزشی رایگان ارائه شده، با دیدین این آموزش، آموزش رایگان سئو رو هم دیدم و لذت بردم و خدا رو شکر کردم که این آموزش ها رو روزی من کرد چون اینجور کارها عشق من بودند. فتوشاپ رو هم خریدم و یه نگاهی بهش انداختم تا اگر لازمم شد بیشتر واردش بشم.
بعد از آشنایی با سایت ابزار وررود پرس در تخفیفات 50 درصدی و 90 درصد چند سایت آماده و افزونه مفید هم خریداری کردم. نمی دونستم چرا ولی خریداری کردم و بعدن دلیلش رو فهمیدم که چرا خریدم.
بعدها که بحث زندگی در اسپانیا مطرح شده بود برایم. لازم بود که کسب و کاری که در ایران داشتم و بایستی حضور فیزیکی می داشتم را کمرنگ تر کنم. از طرفی بیکار هم نمی توانستم بنشیینم. به سراغ علی آقا رفتم و باهم در شهر قاعمشهر چند ساعتی را که نمی دانم چگونه گذشت در یک رستوران سپری کردیم.
موضوع را به ایشان گفتم که قرار است به اسپانیا بروم و کارهایی که به حضور فیزیکی ام نیاز دارد را کمرنگ می کنم و چند پروژه بر مبنای وب سایت را می خواهم راه اندازی کنم و تولید محتوی کنم.
راستش این کار آرزوی چندین ساله من بود اما جفت و جور نمی شد. اما اینبار گویا خیلی نزدیک شده بودم و همه پازل در حال تکمیل شدن بود. انجام پروژه دیجیتال مارکتینگ را در آن چند ساعت لذت بخش علی آقا در ذهن من ترسیم کرد. چند پروژه تعریف کردیم که یکی از آنها پورتال شخصی محمد فرنام بود. علی آقا گفت سایت های خودت رو رایگان برات طراحی می کنم در کنار پروژه های دیگه کارها رو به پیش می بریم. قالب های آماده و سایت های آماده ای که خریداری کرده بودم رو در اختیارش قرار دادم و از اون روز با هم ارتباط بیشتری گرفتیم و هر روز قسمتی از کار رو پیش بردیم و در نهایت این سایت افتتاح شده و من از اینکه آنهمه محتوی و مطالب مستند سازی خودم را طی این 20 سال اخیر می توانم دراین بستر منتشر کنم فوق العاده خوشحالم.
همه چیز در موعد خودش اتفاق می افته، به نظرم این مقطع بهترین زمان ممکن برای این کار بوده، هیچوقت تا این اندازه برام شرایط نشستن پشت لپ تاپ و ساعت ها کار کردن پیش نیومده بود.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *