در روزگای که چندان هم دور نیست یکی از مشکلات بزرگ در سرراه یادگیری و رشد کمبود منابع اطلاعاتی و یا سختی دسترسی به منابع اطلاعاتی بود. زمانی که تنها مراجع یادگیری کتاب ها بودند و کتابخانه ها. مشکل دیگر البته جستجو و یافتن و دسترسی به این منابع بود. هم کتاب فروشی ها کم بودند و هم دسترسی به آن آنها و فرایند دریافت امانی کتاب و مطالعه و پس دادن آنها در مهلت قانونی خودش مانع مهمی محسوب می شد.
اما در حال حاضر ازدیاد، فروانی و دسترسی آسان به منابع اطلاعاتی مشکل به مراتب و بسیار بزرگتری است. در واقع شاید بتوان از سه مقطع نام برد 1 ) قبل از ظهور اینترنت 2) بعد از ظهور اینترنت و 3) بعد از ظهور شبکه های اجتماعی
حتمن تایید می کنید چنانچه اراده کنید موضوعی را یاد بگیرید و اطلاعاتی به دست آورید در حالیکه تا آن روز که اصلن چیزی نمی دانستید و هیچ اطلاعی از آن نداشتید به گوگل مراجعه می کنید و با یک جستجوی ساده به منابع وسیعی از اطلاعات موثق و جذاب در حالیکه رایگان هستند دست پیدا می کنید و سرگرم بررسی و مطالعه و بازکردن صفحات مختلف وب می شوید و با مطالعه هر مطالب علاقمند به باز کردن لینک های داخل و خارجی آن و مطالعه و بررسی صفحات خیلی بیشتری می شوید.
اگر کمی بیشتر ادامه دهید می بینید که دقایق و ساعت های زیادی سپری شده و شما به اطاعات عظیمی دست پیدا کرده اید و فایل های صوتی و ویدئوهای و متن های جذابی مشاهده کرده اید و دانلود کرده اید و یا لینک آن را ذخیره کرده اید که بعدن سرفرصت تمام اینها را مطالعه کنید و یا مشاهده کنید و یا گوش کنید.
کمی احساس گیجی و سردرگرمی می شوید چون ناگهان مجبور می شوید در حین مطالعه آنها کلمه کلیدی دیگری را جستجو کنید و در کمال ناباوری سایت ها و منابع جدیدی را می بینید که اگر بهتر از جستجوی لحظه ی اولی شما نباشند کمتر از آن هم نیستند. کنجکاو می شوید و کلمات کلیدی دیگری را تایپ می کنید و باز هم همین چرخه تکرار می شود.
از دیدن یکی از ویدئو ها لذت می برید و با دیدن ویدئویی دیگر متوجه تکراری بودن برخی از مطالب اما در عین حال جدید بودن مطالب دیگر می شوید که دیدن و شنیدن آنهم خالی از لطف نیست گویا. متن های طولانی و جذاب، ویدئوها و پادکست های بسیار زیادی در برابر شما قرار می گیرند که به تردید وسواس گونه ای تبدیل می شوند. ممکن است سوالی آید نکند منابع بهتری هم وجود داشته باشد اما من در جستجو به آنها دست پیدا نکرده ام. ساعت ها و روزها و هفته ها و ماه ها شاید به همین روش ادامه دهید تا بتوانید در عمق یادگیری سوژه ای که روز اول شروع کرده اید نفوذ کنید.
چند ماه یا چند سال بعد ممکن است ناگهاان با یک محتوی آموزشی پولی مواجه شوید و تصمیم به خرید آن بگیرید که آنرا هم امتحان کنید و وقتی آن را تست می کنید با خود می گویید کاش 5 سال پیش این فایل را می دیدم یا این محصول در اختیار من قرار می گرفت، متوجه می شوید که وقت زیادی را سپری کرده اید اما 80 درصد تمام مطالب را که به صورت جستجوی و قطره چکانی یاد گرفته اید در همین محصول وجود داشته است.
چقدر زمان سپری شده؟ چقدر سردرگرمی تجربه کرده اید؟
زمان به عنوان نایاب ترین منبعی که در اختیار داریم قابل مقایسه با طلا هم نیست چون دیگر باز نمی گردد و تکرار نمی شود و قابل جایگیزینی نیست. متوجه می شوید که اگر به جای صرف آن همه هفته و ماه برای یادگیری از منابع متعدد مستقیم به همین منبع رجوع می کردم و زودتر این بحث را فرا می گرفتم و عمیق می شدم شاید دوران کسب درامد و پولسازی من خیلی زودتر شروع می شد. پس متوجه فرصت سوزی و فرصت های از دست رفته خواهید شد.
اگر هم فرصتی برای کسب درآمد نبوده باشد متوجه خواهید شد که می توانستید در طی این 3 سال یا چند ماه به جای یادگیری عمیق یک مبحث و یک موضوع اگر مستقیمن به منابع درست هدایت می شدید می توانستید 5 موضوع را به صورت عمیق یاد بگیرید. و ممکن است آهی بکشیم و در درون خود حسرت بخوریم بدون اینکه هیچ کس جز خودتان متوجهش نمی شود.
خاطرات خود را مرور می کنید و می بینید که علاوه بر اشتباه و تاخیر در انتخاب منبع مناسب از همان ابتدا، خطاهای دیگری هم رخ داده و یکی دیگر از آنها این است که توالی یادگیری هم درست نبوده و اشتباهات فاحشی در آنجا نیز رخ داده و مطالبی که را وقتش نرسیده بوده زودتر به سراغش رفته اید و نفهمیده اید و بیشتر سردرگم شده اید و مبحث دیگری را که کاش روز اول جز سرفصل های یادگیری خودتان قرار می دادید چه اتفاقات خوبی می افتاد که هیچ کس جز خودتان متوجه آن نمی شود.
آنقدر تعداد و حجم منابع فراوان است که اگر تنها محتویات مربوط به یک و فقط یک مبحث را بخواهید استفاده کنید چه کتاب و محتوی های فیزیکی و چه از محتوی های مجازی فایل پی دی اف صوت ها و ویدئوها و مقاله ها و … شاید واقعن اگر تمام عمرتان را بدون خواب و خوراک به آن اختصاص دهید کفاف ندهد. واقعن می گویم. بدون اغراق
اینجاست که داشتن یک کوچ یادگیری در کنار خودمان مانند چوب جادویی عمل می کند. کوچ یادگیری کسی است که سالها زحمت یادگیری کشیده و آزمون خطاهای فراوان کرده و مسیری که در بالا ترسیم کردیم را کاملا طی کرده سردرگمی را چشیده رنج های فراوانی کشیده تا توانسته با استفاده از منابع مختلف نسبت به یک موضوع یادگیری عمیقی را تجربه کند. این فرایند ممکن است حتی 20 سال هم طول کشیده باشد.
این شخص می تواند منبع اطلاعات تجویز کند. این شخص می تواند بگوید اول از کجا شروع کن و چرا شروع کن. این شخص می تواند بگوید که بعد از این مبحث سراغ این مبحث برو، بعد این کتاب را مطالعه کن بعد این فیلم را از فلان مدرس ببین و این مجموعه فایل های صوتی را گوش کن.
اگر مطالعه ای سطحی در باره آن موضوع کرده باشیم ممکن است سوال کنیم فلان مبحث که در همه منابعی که من بررسی کرده ام به عنوان فصل آخر و مبحث پایانی آورده شده است چرا باید این مبحث را در همان اوایل شروع یادگیریم مطالعه کنم و یادبگیرم. و این توصیه وی میوه و ثمره همان رنج های کشیده و سردرگمی های چشیده است.
کوچ یادگیری نقشه راه یادگیری یک مبحث را طراحی و تجویز می کند. و شاید 20 سال خودش را برای ما تبدیل به 2 سال کند. این را هم اغراق نمی کنم. تصور کنید 18 سال زمان خود را ذخیره کرده اید، دی این 18 سال چه مباحث دیگری را می توانید عمیقا یاد بگیرید؟ در این 18 سال چه دستاوردهای مالی که شاید بعد از 10 سال بایستی شروع می کردید پس از دو تا سه سال بعد آغاز می کنید؟
کوچ یادگیری قطعن یکی از مشاغل و حرفه ای های کلیدی و پر طرفدار و پر درآمد در طی سال های آینده خواهد شد.
منتظر سایر مقاله های باشید.